وقتي تو را يافتم
اميدي تازه گرفتم ،
و احساس عاشقانه عجيبي در من جوشيد
كه خالقش تو هستي.
وقتي تو را ديدم
نفسي تازه
و جاني دوباره گرفتم
دلم ميخواهد
صحراهاي دلتنگي و غربت
را با وجود گرمت آتش بزني
تا در روزگارمان
حسرت و غمي نباشد
چون
من و دل
سالهاست كه در اين
صحراها قدم ميزنيم
تا تو را يافتيم
تا تو را ديديم
اينك وقت آن است
كه من و دل
با تو ،
از اين خشك روزي ها
دلتنگي ها
و بي كسي ها رهايي يابيم!
نظرات شما عزیزان:
کلیککک کن دوستممم